کار پاره وقت Mumbler، فشار روانی و اسکرول آزاردهنده تلفن… آخرین وبلاگ مهمان ما توسط Jade Atwell


من زندگی کاری خود را از 14 سالگی در میزهای سرو محلی میخانه شروع کردم و به سرعت به سمت دستیار آشپزخانه رفتم. با اینکه فقط 14 سال داشتم، احساس مسئولیت، استقلال و البته 40 پوند پول نقد را دوست داشتم تا آخر هفته برای هر چیزی که می خواهم خرج کنم! 40 پوند 20 سال پیش پول زیادی بود.

به محض اینکه مدرسه را ترک کردم، برای اولین کار تمام وقت خود درخواست دادم. من تازه از 16 سالگی در اینترنت بانک شروع به کار کردم. من بدون شک جوانترین فردی بودم که در آنجا کار می کردم، اما باز هم احساس استقلالی را که زندگی کاری برایم به ارمغان آورد را دوست داشتم و با ورود به محیطی از بزرگسالان شکوفا شدم. کار تمام وقت از چنین سنین جوانی قطعاً من را برای آینده ای که قرار بود بیاید آماده کرد و مجموعه ای از مهارت های زندگی را به من داد که مطمئناً در بزرگسالی از آنها استفاده خواهم کرد.

در حالی که همه دوستانم چند ساعت در هفته این‌جا و آنجا در سخنرانی‌های دانشگاه شرکت می‌کردند، من روی پاهایم هشت ساعت در روز و پنج روز در هفته کار می‌کردم. پس از چند سال در خدمات مشتری، برای تحصیل در رشته پرستاری تئاتر در دانشگاه درخواست دادم. در طول تحصیل، من دوباره به طور تمام وقت در بیمارستان محلی کار می کردم و هر وقت آزاد داشتم را صرف مذاکره برای امتحانات یا نوشتن تکالیف می کردم. پس از سه سال سخت کوشی و عزم راسخ، واجد شرایط شدم و شغلی در زمینه مراقبت های بهداشتی برایم ترسیم شده بود.

مادر و خواهرم در حرفه مراقبت های بهداشتی عالی بودند و با سرعت برق از نردبان شغلی بالا رفتند و من مصمم بودم که همین کار را انجام دهم. از آنجایی که پرستاری بخش بزرگی از تربیت من بود، فکر می‌کردم این شغلی است که زندگی‌ام را وقف آن خواهم کرد، هرگز تصور نمی‌کردم چیزی به اندازه شغل و حرفه‌ام مهم باشد. وقتی اولین فرزندمان را در اکتبر 2010 به دنیا آوردم، این احساس خیلی زود به خاطره ای دور تبدیل شد.

ناگهان نام و نقشم تغییر کرد، حالا شغل من مادری بود و همانطور که اکثریت قبول دارند، مهمترین شغل دنیا بود.

بعد از مادر شدن، کل دیدگاه شما نسبت به زندگی با آنچه قبلا بود متفاوت است. شغل مورد نظر شما دیگر بخشی از اولویت های روزانه شما نیست، و حتی نمی توان به این فکر کرد که کودک را به مدت پنج روز به سر کار خود رها کنید. بعد از اینکه خانواده مان را تشکیل دادیم، دیگر هرگز به صورت تمام وقت کار نکردم و عنوان جدیدم «مادر پاره وقت-کار-مادر» متولد شد.

برای خارجی‌ها، مادرانی که پاره وقت کار می‌کنند، واقعاً بهترین‌های هر دو دنیا را دارند. او هنوز هم می‌تواند شغل خود را حفظ کند و از نظر مالی به خانواده‌اش کمک کند، در حالی که زمان با کیفیتی را سپری می‌کند و فعالانه در تربیت فرزندانش مشارکت می‌کند. مادر پاره وقت همه چیز را دارد، این بررسی واقعا نمی تواند اشتباه باشد!

انتظار می رود که مادری که کار پاره وقت کار می کند، بسیاری از وظایف خود را هم از نظر مادری و هم به صورت حرفه ای در همان سطوح قبلی انجام دهد، تنها در کسری از زمانی که قبلاً مجبور به انجام آن بود. به معنای واقعی کلمه احساس می کنم که باید به دو قسمت تقسیم شود. اگر یکی از بچه ها مریض است، حدس بزنید چه کسی قرار است روز مرخصی بگیرد و پرستار آن روز را بازی کند؟ البته مامان پاره وقت. وقتی مدرسه برای یک روز برفی تعطیل است، مراقبت از کودک هرگز به پدری که تمام وقت کار می کند، نمی رسد، اینطور نیست!؟

مردم تصور می کنند که یک روز مرخصی برای مادر شاغل پاره وقت صرف نوشیدن قهوه با دیگر مادران پاره وقت می شود، در حالی که واقعیت این است: “روزهای تعطیل” با تا حد امکان در کارهای خانه در بین ساعات مدرسه سپری می شود. 9.30 و 2.30. کارهای بی پایانی مانند لباسشویی، نظافت، خرید غذا و همچنین آماده شدن برای روزهای کاری آینده از او انتظار می رود. “روزهای مرخصی” را می توان با تهیه هرچه بیشتر وعده های غذایی سپری کرد، که (بپذیریم آن را) به سختی توسط عزیزان کوچک شما لمس می شود، که ترجیح می دهند هر شب در هفته مخلوطی از ناگت مرغ و چیپس سرو شوند. لازانیا سبزیجات مخفی خانگی که با عشق درست می کنید!

حتی قبل از اینکه روز کاری شما شروع شود، احتمالاً احساس می کنید که آن را تمام کرده اید. پس از بیدار شدن در ساعت مضحک برای شروع روال صبحگاهی آماده کردن بچه ها برای مدرسه، درست کردن صبحانه و تلاش برای مرتب کردن آشفتگی صبحگاهی (بنابراین پس از بازگشت آن عصر با آن استقبال نشوید)، شما از قبل به نظر می رسد که شما حتی قبل از اینکه ساعت 9 صبح را دیده باشید، کار روز را انجام داده اید!

بعد از اینکه کار تمام شد و بچه های غرغرو و خسته جمع شدند، کار روز از نو شروع می شود و شما سعی می کنید حمام کنید، تکالیف خود را انجام دهید و بیشتر شستشو و نظافت کنید.

اگر در هرج و مرج صبحگاهی به یاد داشته باشید که لازانیای از پیش ساخته شده مطمئن خود را از فریزر بیرون بیاورید، احساس می کنید که در زندگی برنده هستید! پس از صرف شام (و منظورم از مصرف آن است که شما نیم ساعت گذشته را صرف تلاش کرده اید تا بچه هایتان را متقاعد کنید که حتی یک چهارم لازانیای عاشقانه شما را نخورند)، کار بزرگ تمیز کردن آشپزخانه بعد از شام آغاز می شود.

شوهر شما در این زمان از سر کار در خانه به خانه آمده است، یک غذای مقوی آماده شده است، با عشق روی میز برای او سرو می شود، بچه ها حمام شده اند و خانه تمیز شده است، او می تواند از یک عصر بی دغدغه لذت ببرد که بدون شک آن را سپری خواهد کرد. پیمایش ویدیوهای آزاردهنده با صدای بلند در تلفن یا سفرهای طولانی مدت به حمام در فواصل زمانی دقیق (مثلاً شروع روال قبل از خواب!) که به شما اجازه می دهد تا یک کار دیگر را به تنهایی انجام دهید. در تمام این مدت، مادری که پاره وقت کار می کند شبیه یک زامبی در حال پیاده روی است که اکنون در شیفت سوم خود برای آن روز کار کرده است.

بعد از اینکه بچه‌ها بالاخره در رختخواب هستند و همه چیز برای روز بعد آماده شد، بالاخره می‌توان شب‌های نیمه‌وقت مادران را شروع کرد. وقت آن است که او برای خودش یک لیوان شراب بریزد و در نهایت به شش هفته اپیزود Eastenders برسد که هنوز وقت یا انرژی برای تماشای آن را نداشته است. در عرض ده دقیقه می توانم تضمین کنم که مادر پاره وقت خواب است…

با جدیت، به عنوان یک مادر واقعی پاره وقت (یا اکنون، همانطور که من دوست دارم آن را بدخلق کار پاره وقت!) من کاملاً اعتراف می کنم که چقدر خوش شانس هستم که می توانم هم شغلی را که از آن لذت می برم و هم خانواده ای را حفظ کنم. زندگی نیز

من می‌دانم که شوهرم چقدر سخت کار می‌کند و تحمل بار مالی ناشی از تامین هزینه‌های زندگی چقدر سخت است. من هم به این واقعیت اذعان دارم که او وقت خودش را با بچه ها فدا کرد تا من در کنار آنها باشم. علیرغم پیمایش آزاردهنده و نامناسب او روی تلفن یا سفرهای استراتژیک سی دقیقه ای به حمام، کلاه بر سر او و تمام والدین شاغل تمام وقت، آنها در واقع ابرقهرمان هستند.

من مطمئن هستم که سایر والدین پاره وقت می توانند با احساس دائمی چرخاندن صد بشقاب مختلف در هوا و متعادل کردن حجم کار ذهنی ارتباط برقرار کنند. این نیاز دائمی است که یک قدم جلوتر باشیم، همیشه برای کارهای بعدی فکر و برنامه ریزی کنیم، و لیست کارهایی که در ذهنمان وجود دارد را حذف کنیم. فردا نوبت دندانپزشک کیست؟ یا شب والدین هفته بعد چه ساعتی است؟ فراموش نکنید که ناهار فردا را بسته بندی کنید یا صبح یک لیوان شیر بردارید. در حالی که در عین حال تلاش می کنید تا پتانسیل کامل شغلی خود را به فعلیت برسانید.

گاهی اوقات به نظر می رسد که برتری در هر دوی آنها غیرممکن باشد، و اغلب احساس می کنم شاید 100% به هیچ یک از «شغل» خود نمی دهم. من بین اینکه بخواهم دوباره یک فرد موفق با یک شغل تمام وقت باشم، از نظر مالی مستقل باشم، درست مثل روزهای جوانی که بچه نداشتم، احساس ترس از اینکه زمان چقدر سریع می گذرد و اینکه بخواهم به طور کامل از کار دست بکشم تا بچه هایم را جذب کنم، در نوسان هستم. و مامان در خانه باش

فکر نمی‌کنم هیچ‌کدام از سه گزینه‌ای که مراقبان دارند (زن یا مرد) آسان باشد، و می‌دانم دوستانی دارم که احتمالاً فکر می‌کنند انجام ساعت‌های پاره وقت برای من بسیار آسان است در حالی که تمام وقت کار می‌کنند. از دوشنبه تا جمعه، سعی می‌کنند همه چیز را در عصرها و آخر هفته‌های ارزشمند خود جمع کنند.

بنابراین، چه به صورت پاره وقت کار کنید، چه تمام وقت یا در خانه بمانید، قطعاً زندگی برای کسی که بچه بزرگ می کند آسان نیست. هر نقشی مزایا و معایب خود را دارد و وقتی همه چیز گفته شود و انجام شود، فقط می‌توانید کاری را که برای خود و خانواده‌تان مناسب است انجام دهید.

برای من، زندگی ارزشمند است و تا زمانی که بتوانم، به کار پاره وقت ادامه خواهم داد تا زمانی فرا رسد که بچه ها دیگر مثل الان به من نیاز نخواهند داشت و در آن مرحله شغل من درست در همان جا خواهد بود. جایی که تقریبا 13 سال پیش آن را نیمه تمام گذاشتم.

با این حال، فعلاً به چرخاندن آن 100 بشقاب در هوا ادامه می‌دهم و دو ساعت در روز تعطیلم را تلف می‌کنم تا آن لازانیا خانگی را درست کنم که هیچ‌کس هم دوست ندارد.

دیدگاهتان را بنویسید